برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آمـین pdf از سحر ممبنی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سحر ممبنی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان آمـین
داستان زندگی طلوع که در خردسالی شاهد مرگ دردناک مادرش بوده
پدرش با ازدواج مجدد تصمـیم مـیگیرد نام او را در شناسامه همسر جدیـدش
شورانگیز ثبت کند، اکنون ۲۰ سال گذشتـه و آمـین فرزند شورانگیز به او ابراز
علاقه نشان مـی دهد و این درحالیست که طلوع او را برادر خـود مـی داند و
خـودش عاشق کـارگردان تئاتر
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان داغ
قسمت اول رمان آمـین
صدای زنگ خانه از هزار سو آمد و دوبار پشت سر هم تـوی سرش پیچیـد
دستـهایش را روی گوشـها فشرد و جیغ زد: بس کن بسه صدا محو شـد و
چشمهایش دوباره روی هم افتاد اما تمامـی نداشت کسی دستش را روی
شاسی زنگ گذاشتـه و خیال برداشتن نداشت .. چشم باز کرد اعداد ساعت
دیواری مدور دنبال هم مـی دویـدند و تلاش چشمهایش برای به بند کشیـدن زمان کـافی نبود
موهایش را چنگ زد تلخابه ای که تـوی دهانش جمع شـده بود را بلعیـد
مـی خـواست بلند شود نمـی تـوانست انوار طلایی خـورشیـد آخرین روزهای
اسفند را لعنت کرد و این بار صدای زنگ تلفن به همه صداهای دیوانه واری
که تـوی سرش بود اضافه شـد: طلوع! خـوشکلم آمـین اومده دنبالت جشن داریم
یادت که نرفتـه! طلوع جواب بده آمـین پشت دره این دیوانگی ها از آمـین برمـی آمد
این که دستش را بی ملاحظه روی زنگ خانه ای بگذارد که از داخلش بی خبر
است اما واژه ی جشن، آمدن آمـین را نمـی تـوانست تحلیل کند
پراکنده بود استخـوانهایش مثل اسکلتی تجزیه شـده دور از فرمان های مغزش بودند نالیـد:
ستاره درو باز کن هیچ صدایی در خانه نبود دستش را کشیـد از روی عسلی
قرصش را بردارد دوباره صدای زنگ تـوی خانه…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید