برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شیطان مظلوم نما pdf از زهرا.س با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا.س مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان شیطان مظلوم نما
با صدای باز شـدن در، هوفی کشیـد و گفت: نویان برو به کـارت برس…..
اما با دیـدن پسر عموش، اخمـی کرد و ادامه داد: تـو اینجا چیکـار مـیکنی؟
نیشخندی زد و گفت: اینجا شرکت منه، یادت رفتـه؟….
دست داخل جیب شلوارش برد و روبروی فرشیـد ایستاد رسو ل…
. نریمان : اینجا مال تـو نیست، مال عمو فرشیـد: آخرش که به خـودم مـیرسه….
اون پیری بمـیره همه چی به من مـیرسه
یقه لباسشو گرفت و غریـد: خفه شو فرشیـد، فکر کنم دلت برای اون
روزایی که از دستم کتک مـیخـوردی تنگ شـده، مـگـه نه؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان رییس مغرور من
دانلود رمان سه سوت
دانلود رمان ویار
داخل خـونه رفت و با صدایی که از آشپزخـونه به گوشش رسیـد،
لبخندی زد و سمت آشپزخـونه رفت
با دیـدن برادر کوچیکترش که مشغول خرد کردن گوجه بود،
گفت: آخ داداش کوچیکه غذا رو بیار که ناجور گشنمه….
ویوان: سالم خـوبی؟ مرسی منم خـوبم….خستـه نباشی منم خستـه نباشم….
آروم خندیـد و دستشو سمت گوجه های داخل ظرف برد که
ویوان چاقو رو به سمتش گرفت
ویوان: با اون دستای کثیف مـیخـوای غذا بخـوری؟ برو دستاتـو
بشور وگرنه از غذا خبری نیست…
چشمـی چرخـوند و سمت اتاق رفت و گفت: نمـیـدونم تـو به کی
رفتی که انقد رو تمـیزی حساسی…
ویوان: به عمه جانم رفتم….
صداش از داخل اتاق به گوشش رسیـد: ما که عمه نداریم ….
لب گزیـد و به حرفش تـوجهی نکرد
گوجه ها رو داخل ماهیتابه ریخت و بعد از اضافه کردن نمک و
فلفل، خـودشو روی صندلی انداخت..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید