دانلود رمان خسوف چشمانم pdf از آسام با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان خسوف چشمانم pdf از آسام با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان آسام مـیباشـد

موضوع رمان : پلیسی/عاشقانه

خلاصه رمان خسوف چشمانم

شب بدون ماه یعنی خسوف . یعنی ماه ای که پشت خـورشیـد پنهان شـده . و در آخر این یعنی من!!

چشمان من خسوف آدم ها ست، خسوفی از رازهای پشت پرده، از خاطرات فراموش شـده، از تنهایی..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان اعتراف شیرین

قسمت اول رمان خسوف چشمانم

بنيامين راد

با صداي زنگ تلفن چشم باز مي کنم . خيلي وقتـه بخاطره اين قرص هاي خـواب آور خـوابم سنگين شـده ..

الو ؟

سروان مهرانفر : سالم جناب سرگرد بيدارتـون کردم ؟

بگو سروان .

سروان مهرانفر : شرمندم قربان ميدونم شب کشيک بودين اما سرهنگ گفتن خيلي زود بياين اداره !

باشـه يه ساعت ديگـه اونجام !

سروان مهرانفر : بله قربان !

بلند شـدم چشمام هنوز براي خـواب بي تابن اما بايد برم اداره ميرم تـوي حموم يه آب سرد حالمو جا مياره با

برخـورد آب سرد به سرم چشامو ميبندم چقدر خاطراتم بعد از ۸۱ سال هنوز تـوي سرم گرمن !!!

لباسامو به تن ميکنم و از خـونه ي تاريکو سردم بيرون ميزنم با اولين هندل موتـورم روشن ميشـه و تـوي آينه ي

بغلش به خـودم نگـاهي ميندازم . اگـه نيلوفر اينجا بود حتما مثله هميشـه ميگفت ) هي جناب سرگرد دلم ميخـواد

بخاطرت دزد بمونم تا تـو دستگيرم کني !! ( به صداي خياليش لبخند ميزنم و با اولين چرخش گـاز . موتـورم راه

ميفتـه

تـوي کـالنتري مثل هميشـه با استـواري قدم برميدارم پشت درب اتاق سرهنگ ايستادم و با تقه ايي به در اجازه

ي ورود ميخـوام

سرهنگ شايان : بيا تـو !

سالم قربان

سرهنگ شايان : سالم سرگرد ميدونم مرخصي بودي اما مجبور شـدم !

مسئله ايي نيست قربان داشت حوصلم سر ميرفت !!

سرهنگ به حرفم لبخند تلخي ميزنه ميدونه از چي حرف ميزنم . اما دلش ميخـواد راست نباشـه ! براي همين هيچ

وقت به روم نياورد ..سرهنگ شایان…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا